تربیت فرزندان

این پست برای دوستانی که بچه کوچک دارند

راه های نگهداشتن عزت نفس در کودک: 1-شب هر کاری دارید کنار بزارید و برایش قصه بگید. 2- اشتباهاش رو راحت ببخشید 3- خوبیهاشو بزرگ کنید 4- به حرفاش خوب گوش بدید 5- بی دلیل بغلش کنید و ببوسید 6- مقایسه ش نکنید 7-" اگه نکنی وای بحالت" رو نگید 8- گاهی باهاش کارتونایی که دوست داره ببینید 9- بهش نگید" تو دیگه بزرگ شدی بچگی نکن" 10-اگر اشتباه کردید راحت عذرخواهی کنید. 11- همراه فرزندتان دعا و نیایش کنید . 12- به زبان: در سفر تلفن کنید و به او بگویید دلتان تنگ شده. 13- القای بینش: میدانم از عهده ی انجام آن بر میایی 14- مهم: روابطتان را با همسرتان ترمیم و تصحیح کنید. هنگامی که کودک شما با صدای بلند چیزی را از شما د...
3 آذر 1394

ده اصل اساسی برای پدر و مادر خوب بودن

رشد تربیتی کودک مهمترین کار در هر جامعه ای است زیرا " کودکان آینده ما هستند" و والدین بیشترین تأثیر را در رشد آنان ایفا ‌مینمایند . بسیاری از والدین در جستجوی یافتن راه حلی هستند که نشان دهند چطور ‌میتوان والدین خوبی بود؟ اگر چه هر خانواده ای منحصر به فرد است و نمی توان پاسخ یکسانی یافت. به هر جهت ‌میدانیم که رشد تربیتی کودک کار دشوار است و اغلب والدین ‌میخواهند تلاش کنند تا در این راه بهترین باشند . والد بودن یکی از مهمترین حیطه های تحقیقی در شاخه های علوم اجتماعی است و مطالعات بسیاری در دهه های گذشته توسط محققان انجام گرفته که صدها هزار خانواده را شامل ‌میشود چگونه ‌میتوان به این سؤالات پاسخ دا...
3 آذر 1394

روشهاي تربيت ديني كودك

  براي ياد دادن مطالب ديني و تربيت ديني فرزند از چه روشهاي استفاده كنيم؟   تداعي- معاني يعني همراه شدن آموزش با يك خاطره كه اين خاطره مي‌تواند خوشايند يا ناخوشايند باشد پدري ممكن است هنگام آموزش نماز آن را با تنبيه بدني يا داد و فرياد همراه كند در اين صورت هرگاه نوجوان تنبيه بدني شود يا داد و فرياد بشنود نماز در ذهنش تداعي خواهد شد و هرگاه كسي از نماز بگويد تنبيه بدني‌ را به ياد و خاطر خواهد آورد. بدين سبب خواهد كوشيد هرگز به نماز نينديشد.   پدري ديگر هنگام هديه دادن يا خاطره‌هاي خوش ديگر فرزند ش را به نماز مي خواند. از اين پس هرگاه نوجوان به نماز بينديشد خاطره‌هاي خوش او تداعي مي&zwnj...
3 آذر 1394

تأثير مداد سياه در آینده دو کودک

1-روزی در دفتر یک وکیل نشسته بودم که با بزرگترین سارق حرفه ای آشنا شدم؛ ازاو پرسیدم چگونه به اینجا رسیدی؟ با تبسمی گفت: مسبب اصلی مادرم بود. گفتم چگونه؟ گفت: چهارم ابتدایی بودم و روزی از مدرسه بازگشتم در حالی که مداد سیاهم گم شده بود. هنگامی که مادرم فهمید سخت مرا تنبیه کرد و مرا غیر مسئول و بی حواس و... خطاب کرد.! آنقدر تنبیه مادرم برایم سخت بود که تصمیم گرفتم دیگر هیچ وقت دست خالی به خانه برنگردم؛ ومدادهای دوستانم را بردارم.! روز بعد نقشه ام را عملی کردم ، وهر روز یکی دو مداد کش می رفتم تا اینکه تا پایان ترم از تمامی دوستانم مداد برداشته بودم. ابتدای کار خیلی با ترس اینکار را انجام می دادم ولی کم کم بر ترسم غلبه پیدا کردم  و ا...
3 آذر 1394
1